*آتليه 6 ماهگی*

94/03/11

سلام گل نازم؛

همیشه دوست داشتم 6 ماهگی ببرمت اتلیه که شکر خدا جور شد. از اتلیه صورتی که پیشنهاد دوستم فریبا بود نوبت گرفتم و با مامان زری و بابا مهدی رفتیم. کلی لباس واست بردم. با اینکه غذاتو داده بودم و خوابتم خوب رفته بودی ولی وسطای کار خسته میشدی و غر میزدی. خوب حقم داشتی چون محیط جدید بود دوست داشتی به اطراف نگاه کنی و همه چیز واست جالب بود. به قول مامان زري يه نفر بايد از حركات ما 3 نفر فيلم مي گرفت كه مي خواستيم تو رو بخندونيم. خلاصه با هر ترفندی بود کلی عکس گرفتیم. هم تکی و هم با منو بابایی. منو بابایی 2 تایی هم گرفتیم که خیلی دوستش دارم.

انشالله که عکسات قشنگ بشن.می خوام وقتی دندون دراوردی باز هم ببرمت.